منوی اصلی


نویسندگان


لینک دوستان

تبادل لینک

قلب یخی

اشپزی

دیوانه زنجیری(محسن)

فقط به خاطرفرزندانم

روانشناسی وزندگی بهتر

حمل هوایی ماینر از چین

پریز تایمر دار دیجیتال

شیر روشور چشمی اتوماتیک

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان تنهایی و آدرس samaneh25.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





قالب بلاگفا

آمار بازدید

» تعداد بازديدها:
» کاربر: Admin


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





98love

98love.ir

سایت <a href=عاشقانه 98 لاو" src="http://up.98love.ir/up/mamadzar/Pictures/98love%20logo.gif?1339128121" style="width: 100px; height: 100px;" title="سایت عاشقانه 98 لاو" />

98love

کد حرکت متن دنبال موس

کد حرکت متن دنبال موس

کد حرکت متن دنبال موس

آرشیو ماهانه


پیوند های روزانه


لوگوی ما

تنهایی


لوگوی دوستان



اخیییی باباشون

پنج شنبه 18 دی 1393

 یارو باباش میمیره داشته گریه میکرده،تلفنش زنگ میخوره جواب که میده یهو گریه هاش بیشتر میشن میگن کی بود جریان چیه!؟؟ میگه پشت سر هم داریم بد میاریم! خواهرم بود...اونم باباش مرده



نوشته شده توسط سمانه در ساعت 23:29



وای نانسی؟؟؟

پنج شنبه 18 دی 1393

 

آیا علت تنفر نانسی خواننده عرب از ایرانیها را میدانید؟؟؟؟؟؟؟؟
چند سال پیش نانسی در یکی از کنسرت هایش از ایرانیان به عنوان گرسنه و فقیر یاد کرد .
چند ماه بعد که در ترکیه کنسرت داشت یک ایرانی تمام بلیط کنسرت هایش را خریداری کرد و با دو سگ وارد سالن شد موقع شروع کنسرت یک نفر در سالن نشست وقتی نانسی وارد شد تعجب کرد و ایرانی به او گفت تمام بلیطهایت را من خریدم باید برای سگهای من كنسرت اجرا کنی....
شخص ایرانی کسی نبود جز:
بیژن پاکزاد ايراني..............
درود بر روح و روان ایرانی اش



نوشته شده توسط سمانه در ساعت 23:28



دلش تنگه

پنج شنبه 18 دی 1393


وقتی کسی حالش بده بهش نگید این هم می گذره ..ای بابا ، نگید درست می شه ،
نخواهید با جک های مسخره بخندونیدش
نمی خواد بخنده... خنده اش نمیاد غصه داره... می فهمین؟ غصه داره...
براش از فلسفه ی زندگی حرف نزنین.
از انرژی مثبت و مثبت باش و به چیزهایی که داری فکر کن حرف نزنید.
وقتی کسی ناراحته اصلا این شما نیستین که باید حرف بزنین. شما در حقیقت باید حرف نزنید.
 
باید دستش رو بگیرید. بغلش کنید. تو چشم هاش نگاه کنید.
براش چایی بریزید براش یک چیزی که دوست داره بیارید.. درست کنید.. یا بخرید بذارید جلوش.
 
بعد حرف نزنید. بذارید اون حرف بزنه. گوش کنید.
 
هی فکر نکنید باید نظریه صادر کنید و نصیحت کنید.
 
فکر نکنید اگه حرف نزنید خیلی اتفاق بدی می افته.
 
 
شما جای اون آدم نیستید. شما زندگی اون آدم رو از وقتی به دنیا اومده زندگی نکردید.
پس نظریه ها و حرف هاتون به درد خودتون می خوره.
.بله. دستش رو بگیرید
 
بغلش کنید. سکوت کنید. اگه دلش خواست خودش حرف می زنه



نوشته شده توسط سمانه در ساعت 23:26



دلتنگی

پنج شنبه 18 دی 1393

دلــَم اصـرار دارَد فـریـاد بـزند .

 

امــا مـَن جلــوی ِ دهـانش رـا میگیــرم . .
وقـتی میــدانــَم کسـی تمــایلی بـه شـنیدنـــش ندارَد . .
ایـن روزـها مـَن خُدای ِ سـکوت شــُده اَم . .
خفقــان گـرفته اَم تــا ـآرامش ِ اهـــالی ِ دنیــا خـَط خطــی نشـود . .
چنــد وقتیــست . . 
هـَرچـه میگــَردم هیـچ حـَرفـی بـهتــَر اَز ] سکــوت. .[ پیـدا نمیکــنم . .
نگـــاهـَم امــا . .
گــاهـی حــَرف میـزند . .
گــاهـی فــَریاد میـکشــَد . .
و مـَن همـــیشه ِ دنبــال ِ کســی میگــَردم . .
کـه بفهمــَد یـک نـــگاه ِ خستــه . .
چــه میگــویـَد . .

 



نوشته شده توسط سمانه در ساعت 12:3



سوتی یه خانوم

پنج شنبه 18 دی 1393

 

ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺧﺎﻧﻮﻣﯽ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺑﺮﮔﺸﺘﻦ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺍﺯ ﺳﺮﮐﺎﺭ ﺩﺭ ﻧﺎﻣﻪﺍﯼ ﻧﻮﺷﺖ :
“ﻣﻦ ﺧﻮﻧﻪ رو ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺗﺮﮎ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺩﯾﮕﻪ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻢ …”
ﻭ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﻭ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﻓﺖ ﺯﯾﺮ ﺗﺨﺘﺨﻮﺍﺏ ﻗﺎﯾﻢ ﺷﺪ
ﮐﻪ ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻞ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺭﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﺪﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﺑﺒﯿﻨﻪ !
ﺷﻮﻫﺮ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺳﺮﮐﺎﺭ ﺍﻭﻣﺪ ﻭ ﻭﺍﺭﺩ ﺍﺗﺎﻕ ﺧﻮﺍﺏ ﺷﺪ ﻭ ﭼﺸﻤﺶ
ﺑﻪ ﮐﺎﻏﺬ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﻧﺎﻣﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺭﻭ ﺧﻮﻧﺪ
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﺪﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩﯼ ﺭﻭﯼ ﮐﺎﻏﺬ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻮﺷﺖ،
ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ هنگام ﺯﻧﮓ ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﺷﻮﻫﺮ ﺑﺼﺪﺍ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﺩ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯿﺪﻩ :
ﺳﻼﻡ ﻋﺰﯾﺰﻡ ، ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﻟﺒﺎﺳﺎﻡ ﻭ ﻋﻮﺽ ﮐﻨﻢ ﻭ ﻣﯿﺎﻡ ، ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﺑﺎﺵ ﻓﺪﺍﺕ ﺷﻢ
ﺧﺪﺍﺭﻭ ﺷﮑﺮ ﺍﯾﻦ ﺯﻧﻢ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ رفته پی کارش !
ﺍﻧﺸﺎﻟﻠﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺭﯾﺨﺘﺶ رﻭ ﻧﺒﯿﻨﻢ ، ﮐﺎﺵ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﯿﺪﯾﺪﻡ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺁﺷﻨﺎ ﻣﯿﺸﺪﻡ
ﻋﺰﯾﺰ ﺩﻟﻢ ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﺑﺎﺵ ﻣﻦ ﺗﺎ ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﺩﯾﮕﻪ ﭘﯿﺸﺘﻢ !
ﻭ ﺑﻌﺪ ﺩﺭﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺯﯾﺮﻟﺐ ﺁﻭﺍﺯ ﻣﯿﺨﻮﻧﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ
ﺯﻥ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﻭ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﺩﺍﺷﺖ میمرد ﻭ ﭘﺮﭘﺮ ﻣﯿﺸﺪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺧﺮﻭﺝ ﺷﻮﻫﺮﺵ
ﺍﺯ ﺯﯾﺮ ﺗﺨﺖ ﺧﻮﺍﺏ ﺍﻭﻣﺪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺑﺒﯿﻨﻪ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﭼﯽ ﺭﻭﯼ ﮐﺎﻏﺬ ﻧﻮﺷﺘﻪ …
ﺩﯾﺪ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﻧﻮﺷﺘﻪ ، ﺧﻨﮕﻮﻝ ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ ﮐﻒ ﭘﺎﯼ ﭼﭙﺖ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺑﻮﺩ !
ﻣﻦ ﻣﯿﺮﻡ ﻧﻮﻥ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﻭ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ !!!

 

 



نوشته شده توسط سمانه در ساعت 11:53



صفحه قبل 1 ... 4 5 6 7 8 ... 9 صفحه بعد

درباره



به وبلاگ من خوش آمدید


مطالب پیشین

دل تنگیم
منوزندگی
حرف من
ادمهای ساده
اعتماد به خدا
ارزو
سایزپا
کدوم گزینه؟
کدامین خانه
گوگل
به این میگن بچه
زخم
همه چیزمحیاست
خدایا ببخشم
اویزون نیسم
نگوبه من ربط نداره
من شاهم
پرتاب ماهواره
بازم تنهایی




Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by samaneh25